چند خط اول هر مقالهای با داشتن یکی از ۷ ویژگی که در ادامه میآیند میتواند خواننده را طوری به دام بیندازد که تا آخرین خطِ مقاله، چشم از صفحهی کاغذ یا مانتیور برندارد. در واقع وظیفهی مقدمه مقاله این است که کاری کند شما تا اینجا بیایید و خط دوم را هم بخوانید، وظیفه خط دوم هم این است که کاری کند چشمان شما همینطور به جلو حرکت کند و به خط بعدی برسد. یعنی این خط! برگردید و خط اول را از نو بخوانید. این خط به کمک استراتژی شماره ۳ نوشته شده است. استراتژی شماره ۳ این استراتژی با ایجاد عاملِ «کنجکاوی»، مخاطب را تشویق میکند تا به خواندن ادامه بدهد. ایجاد حس کنجکاوی یکی از سلاحهای قدرتمند مقاله نویسی است که استفاده از آن در تیتر و میانتیترهای مقاله میتواند تأثیر بسیاری عالیای بر مقالهی شما داشته باشد. اگر به درستی از این عامل استفاده کنید، حس کنجکاویِ به وجود آمده در مخاطب باعث میشود با خواندن تیتر و خط اول مقاله بخواهد بیشتر در مورد موضوعِ مورد نظر بداند. یا اینکه سؤالی در ذهن مخاطب ایجاد میشود که فقط با خواندن مقاله به طور کامل به پاسخ آن سؤال دست پیدا میکند. سؤالی که در خط اول این مقاله شما را به خواندن ادامه مقاله وادار میکرد، این بود: «اولین خطوط مقاله چطور میتوانند مخاطب را به خواندن بقیهی مقاله تشویق کنند؟» نطرتان درمورد این مثال از مجله آتلانتیک چیست؟ شاید باورتان نشود، اما خبرهای جدیدی درمورد معضل گرم شدن زمین برایتان دارم: هم خبرهای خوب، هم خبرهای بد. این یکی از روزنامهی گاردین چطور؟ یک ماه پیش بود که در کمال شرمندگی متوجه شدم، همیشه بند کفشهایم را اشتباه میبستهام. هر کدام از این خطوط سؤالهایی را در ذهن مخاطب ایجاد میکنند. مثال اول: «چه خبرهای خوب و بدی دربارهی گرم شدن کرهی زمین داری؟»، مثال دوم: «یعنی من هم بند کفشهام رو اشتباه میبندم؟» استراتژی شماره ۳، در رمان علمی-تخیلی «جنگ پیرمرد» نوشته «جان اسکالزی» هم تأثیر فوقالعادهای داشته است. جان رمانش را اینگونه شروع میکند: روز تولد پنجاه سالگیام دو کار انجام دادم. اول به مزار همسرم رفتم. بعد به ارتش پیوستم. «کنجکاوی» یکی از ۷ راهکار مختلفی است که میتوانید از آن استفاده کنید تا خواننده را تشویق کنید با خواندن مقدمه مقاله تا آخرین جمله چشم از روی کاغذ برندارد. برای اینکه بدانیم بقیه موارد چه هستند، بیایید از ابتدا شروع کنیم… استراتژی شماره ۱ خط اول مقاله میتواند کاری کند که خط بعدی را هم بخوانید، خط بعد از آن را هم بخوانید. میتوانید از خط اول برای ایجاد انتظار یا اشتیاق استفاده کنید، مثالهای زیر را بخوانید تا بیشتر متوجه شوید. مثالی از Wired.com با توجه به محبوبیت بسیار زیاد فیسبوک، قبل از عرضهی مستقیم سهام آن، فکر میکنم کسی که میگفت: «به جای رسانههای اجتماعی باید روی چیپس و پنیر سرمایهگذاری کنید» اشتباه میکرده. اینطور که به نظر میرسد، از اول هم باید روی شبکههای اجتماعی سرمایه گذاری میکردید.» در این مثال هیچ تلاشی برای جذب خواننده و تشویق او به خواندن ادامه مطلب صورت نگرفته است. حالا مقایسه کنید با چیزی که Slate.com نوشته: نسل دایناسورهایی که ما در دوران کودکی میشناختیم منقرض شده است. موجودات تنبل و مغز فندقی که در مردابها زندگی میکردند و در موزهها رعب و وحشت ایجاد میکنند و همه جا در کتابهای قصه سر و کلهشان پیدا میشد، این روزها جای خود را به موجودات سریع و وحشی دادهاند که شباهت خیلی بیشتری به تیرانوسورهای واقعی دارند. در این مثال، نویسنده با ایجاد حسی نوستالژیک در شما، کاری میکند که دلتان بخواهد بدانید موضوع دایناسورهای دورهی کودکی شما به کجا ختم میشود و این روزها چه اتفاقی برای آنها افتاده است. استراتژی شماره ۲ پرسیدن یک سؤال از مخاطب هم راهی هوشمندانه است تا توجه مخاطب را به مطلبتان جلب کنید. مثلا به این نمونه از سوالی که در یکی از پستهای کانال تلگرام چطور مورد استفاده قرار گرفته، توجه کنید: آیا میدانستید کمبود وزن هم میتواند به اندازهی اضافه وزن برای سلامتی خطرناک باشد؟ استراتژی شماره ۴ وقتی که طبق استراتژی شماره ۲ در خطوط ابتدایی مقاله، سؤالی را مطرح میکنیم، این انتظار ایجاد میشود که در خط دوم، شروع کنیم به پاسخ دادن به آن سؤال. اگر علاوه بر سؤال، کمی هم همدردی و همدلی خودتان را دربارهی مشکل مطرح شده نشان بدهید، تأثیر بیشتری خواهد داشت. به این مثال توجه کنید: تا به حال با خودتان فکر کردهاید اگر وقت کافی داشتید و شرایط به شما اجازه میداد، میتوانستید به چه نویسندهی بزرگی تبدیل شوید؟ مثال بعدی هم از سایت Firepole Marketing است که میخواهد با نارضایتی خواننده ابراز همدردی کند و بگوید که همهی ما تجربهی مشترکی در این زمینه داشتهایم: این روزها همه تمام تلاششان را میکنند تا با مطالب عجیبی که شاید اصلا درست هم نباشند، شما را به سایتشان بکشانند، دقیقا مثل دستفروشهای مترو که هر کدام میخواهند نظر شما را جلب کنند و چیزی به شما بفروشند. استراتژی شماره ۵ یک راه مؤثر برای جلب کردن توجه مخاطب این است که چیزی خلاف انتظار آنها بگویید، غافلگیرشان کنید یا چیزی بگویید که با آنچه فکر میکنند «طبیعی» است، متفاوت باشد. اولین خط از رمان «۱۹۸۴» جرج ارول یکی از مثالهای خوب برای این استراتژی است: یک روز سرد و آفتابی خرداد ماه بود و ساعتها ۱۳ بار ضربه زدند. این مثال دیگر از وبسایت The Atlantic: پشت هر نقشهی گوگل (Google Map) یک نقشهی خیلی پیچیدهتر وجود دارد که درخواست شما برای یافتن آدرس مورد نظر را اجرا میکند و شما آن را نمیبینید. استراتژی شماره ۶ اگر برای نوشتن مقدمه چیزی به ذهنتان نمیرسد یا نمیدانید مقالهتان را چطور شروع کنید، سعی کنید از یک نقل قول یا یک آمار جالب استفاده کنید. استفاده از اطلاعاتی که از یک منبع معتبر آمده است به شما کمک میکند نظر مخاطب را جلب و او را با خود همراه کنید. یک مثال خوب استفاده از این استراتژی که در یکی از پستهای کانال تلگرام چطور استفاده شده است: ۸,۰۰۰,۰۰۰ نفر در سال، خیلی دیر متوجه ابتلا به سرطان میشوند! استراتژی شماره ۷ آخرین استراتژی که سادهترین استراتژی هم هست، فقط به کمی فکر کردن و شجاعت نیاز دارد. با وجود این، میتواند به طرز غافلگیر کنندهای مؤثر واقع شود. راه حل سادهی ما این است: سعی کنید پاراگراف اول را حذف کنید. اگر نتوانستید پاراگراف اول متن را به اندازه کافی جذاب بنویسید، به احتمال زیاد حذف کردن آن، مقالهی شما را به مقاله بهتری تبدیل میکند. اما چرا؟ به خاطر اینکه پاراگراف اول معمولا پراکنده گویی میکند و مستقیم سر اصل مطلب نمیرود. در بعضی از موارد، این کار کاملا عمدی است. تکنیک «شروع کردن با تأخیر»، تکنیکی است که معمولا در مجلهها یا روزنامهها میبینید. نویسنده، قبل از اینکه سراغ موضوع اصلی برود، اول از یک موضوع نه چندان مرتبط استفاده میکند و بعد به موضوع اصلی برمیگردد یا اینکه از پاراگراف اول برای مقدمه چینی استفاده میکند. این تکنیک بیشتر در روزنامهها و مجلات جواب میدهد، چرا که در روزنامهها و مجلات شکل بلندتری از نوشتار به صوری خطی مورد استفاده قرار میگیرد. اما در مطالبی که قرار است در وب منتشر شود، مخاطب فقط میخواهد نگاهی گذری به مطلب بیندازد و از آن رد شود. پس اگر با موضوعی که در پاراگراف اول مطرح میکنید به دام نیفتد، به احتمال زیاد قبل از اینکه به پاراگراف دوم برسد، صفحه را میبندد. پس اگر قصدتان تولید محتواست، یادتان باشد که نمیتوانید مخاطبتان را خیلی منتظر بگذارید، چون خیلی زود حوصلهاش سر میرود. پس اگر نمیتوانید مخاطبتان را جذب کنید، مستقیم بروید سر اصل مطلب. ممکن است حذف کردن پاراگراف اول کمی ناراحتکننده باشد. اما گاهی اوقات بهترین کار این است که هرگونه توضیح اضافی و تأخیر حذف شود. امتحانش ضرری ندارد. این استراتژی برای همهی مقالات یا پستهای وبلاگی جواب نمیدهد، اما میتواند به محتوای شما کمی نیرو محرکه بدهد که مخاطب را تا انتهای مطلب با شما نگه دارد. چه وقتی مقدمه مقاله هیچ اهمیتی ندارد؟ ۷ استراتژی برای شروع مقاله با یک مقدمهی هیجانانگیز را با هم مرور کردیم. اگر چیزی جا مانده، که به نظر شما میرسد یا همیشه در نوشتههایتان از آن استفاده میکنید، آن را در بخش «دیدگاهها» با ما در میان بگذارید. اما به عنوان یک قانون کلی، یادتان باشد که خط اول مقالهی شما بعد از «عنوان مقاله» بیشترین اهیمت را دارد. خط دوم مقاله بعد از اولین خط، بیشترین اهمیت را دارد و به همین ترتیب تا آخرین خط مقاله. هر جایی که در مقالهای به خطوطی برمیخورید که به نظرتان جالب هستند، آنها را به صورت جداگانه در فایلی نگه دارید، تا اگر روزی در مقالهی دیگری به بنبست خوردید و هیچ ایدهای به ذهنتان نرسید، بتوانید از آنها الهام بگیرید. البته، به احتمال زیادی روزی فرا خواهد رسید که شما به هیچکدام از این استراتژیها نیازی ندارید، چون مخاطبان وفاداری دارید که قلم شما را دوست دارند و میخواهند هر چه شما مینویسید، بخوانند. در واقع بیشتر مشتاق هستند بدانند که چه حرف جدیدی برای گفتن دارید، نه اینکه آن را چطور بیان میکنید. تا وقتی که به آن نقطه میرسید، که امیدوارم خیلی زود فرا برسد، سعی کنید از این استراتژیها استفاده کنید تا در همان خطهای اول مقالهتان مخاطب را طوری به دام بیندازید که تا آخرین خط با شما همراه باشد و در نهایت به مخاطب وفادار شما تبدیل شود! برگرفته از: goodcontentcompany
دستور پخت شیرینی ناپلئونی و فوت و فن هایی که باید بدانید شیرینی ناپلئونی از انواع شیرینی های چند لایه فرانسوی است. در طرز تهیه شیرینی ناپلئونی از خمیر هزارلا و یا خمیر یوفکا استفاده می شود و شما می توانید این شیرینی را با شکلات و پودر قند و برش میوه و ... به زیبایی تزیین کنید. The post دستور پخت شیرینی ناپلئونی و فوت و فن هایی که باید بدانید appeared first on آرگا.